به پاراگراف آخر صفحه که رسیدم گفتم: ' وای خدای من چقدر هیجان انگیز! آخ کاش منم الان اونجا بودم ' همون هنگام پسرم از اتاق بیرون اومد و با تعجب نگاهم کرد یه ابرو بالا داد گفت: ' می دونم اگه من خونه هم نبودم همین جوری کتاب می خوندی با خودت حرف می زدی! ' خندیدم گفتم: ' آخه نمی دونی که چقدر هیجان انگیزه! ' بعد دوباره آخر پاراگراف رو خوندم و از شادی جیغ خفیفی کشیدم. هیجان ,چقدر هیجان منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مرکز پرستاری شکوفایی گلشن چت|چت گلشن|چت روم گلشن دانستنیها هر چی که بخوای